قصه كودكانه و آموزنده مورچه بی دقت
آن شب برف سنگینی باریده بود. همه جا سرد بود. موچی ( مورچه كوچولو ) و فیلو ( فیل كوچولو ) در خانه خوابیده بودند. بخاری كوچك آنها روشن بود اما نمی توانست همه خانه را گرم كند.
موچی گفت : ” باید یك فكری بكنیم كه خانه را گرم كنیم .
و بعد گفت : ” یك فكر حسابی دارم . ما می توانیم تمام شعله های اجاق گاز را روشن كنیم تا خانه گرم شود .”
وبلاگ تفریحی و سرگرمی جذابستان
خانه ,مورچه ,روشن ,كنیم ,قصه ,” ,گفت ” ,قصه كودكانه ,را گرم ,بی دقت ,خانه رامنبع
ماجرای عجیب، جالب و باورنکردنی از برادرعلیرضا خمسه!!
سري جديد عکس های فوق العاده خنده دار و جالب
پيامك هاي دلتنگی و بیقراری عاشقانه
تصاوير عاشقانه فوق العاده جالب و هيجان انگيز
قصه كودكانه جذاب و آموزنده "مورچه بی دقت"
آشنايي با رازهاي خوشپوشي و خوشتيپي در گفتگو با محمدرضا گلزار
عکس های عاشقانه و رومانتيك جديد، جذاب و ديدني